کد خبر: ۱۳۷۷
۱۹ شهريور ۱۴۰۰ - ۰۰:۰۰

اولین‌بار «علی خیابانی» برق را به قلعه ساختمان آورد

منطقه قلعه ساختمان را شاید بتوان یکی از قدیمی‌ترین محله‌ها در شهر مشهد نامید. محدوده‌ای که سال‌ها پیش از انقلاب به گفته قدیمی‌ها، دارای چند قلعه بزرگ بوده و اندک ساکنان این منطقه داخل این محدوده روزگار می‌گذراندند. با گذشت زمان مردم کم کم از این قلعه‌ها بیرون می‌آیند و در خانه‌های خشتی ساکن می‌شوند. با شروع انقلاب این خانه‌ها بیشتر می‌شود و این سوی شهر هم کم کم با افزایش جمعیت رونق می‌گیرد. این محله پرسابقه و قدیمی حالا ساکنانی دارد که بیشتر سال‌های زندگی‌شان را اینجا گذرانده‌اند و خاطرات زیادی از آن دارند.

منطقه قلعه ساختمان را شاید بتوان یکی از قدیمی‌ترین محله‌ها در شهر مشهد نامید. محدوده‌ای که سال‌ها پیش از انقلاب به گفته قدیمی‌ها، دارای چند قلعه بزرگ بوده و اندک ساکنان این منطقه داخل این محدوده روزگار می‌گذراندند. با گذشت زمان مردم کم کم از این قلعه‌ها بیرون می‌آیند و در خانه‌های خشتی ساکن می‌شوند. با شروع انقلاب این خانه‌ها بیشتر می‌شود و این سوی شهر هم کم کم با افزایش جمعیت رونق می‌گیرد. این محله پرسابقه و قدیمی حالا ساکنانی دارد که بیشتر سال‌های زندگی‌شان را اینجا گذرانده‌اند و خاطرات زیادی از آن دارند. از جمع کردن هیزم و پخت حلیم در دیگ‌های بزرگ مسی در ایام محرم بگیرید تا آب کشیدن از چاه‌های قدیمی این محدوده که حالا همه از بین رفته‌اند. امروز را مهمان پیرمرد‌های سن و سال‌دار قدیمی شهرک شهید رجایی هستیم تا هر کدام از خاطرات قدیمی‌شان برایمان بگویند.
 

ساخت خانه‌های خشتی «ساختمان»

«براتعلی نظری» متولد سال ١٣٢٠، اولین چراغ را روشن می‌کند. پیرمرد خوش‌برخورد و خوش‌زبانی که همان ابتدا با صدای بلند خودش را معرفی می‌کند و با شور و اشتیاق خاصی از گذشته می‌گوید. او حالا بیش از ٤٥سال است اینجا سکونت دارد و مدت‌ها پیش به همراه خانواده از روستای کنگ به این محدوده مهاجرت کرده است. پدرش کشاورز بوده و خودش هم پیشه بنایی را انتخاب می‌کند.

نیمی از خانه‌های خشتی این محدوده در آن‌زمان به دست او ساخته می‌شود و بعد‌ها در ساخت مساجد از جمله مسجد بنی‌هاشم، مسجد جامع و تعداد زیادی از مساجد دیگر در این منطقه هم مشارکت می‌کند. بعد از تعریف خاطرات قدیمی از ساخت خانه‌های گلی و خشتی از مشارکتش در مراسم مذهبی می‌گوید. می‌زند زیر آواز و با صدایی گرم و گیرا ابتدا چند بیت نوحه می‌خواند... بعد هم توضیح می‌دهد او نوحه‌خوان مطرح این محدوده بوده که همه او را می‌شناختند. او از فعالیت‌هایش در مراسم مذهبی می‌گوید: آن زمان مراسم مذهبی پرشورتر از حالا برگزار می‌شد. ما جوان‌ها هم از جان و دل مایه می‌گذاشتیم. من تعزیه‌خوان بیشتر مساجد این محدوده بودم و گاهی در نمایش‌ها هم بازی می‌کردم. از نقش شمر بگیرید تا عمر سعد. همه را بازی می‌کردم.
 

برپایی دیگ‌های حلیم

«یحیی تاجیک» که سن و سال کمتری نسبت به دیگر افراد حاضر دارد ادامه صحبت‌های براتعلی را می‌گیرد و از خاطرات کودکی‌اش در روز‌های محرم می‌گوید: رسم بود که محرم هر سال در مسجد جامع دیگ‌های بزرگ حلیم برپا کنند. مرد‌ها هیزم جمع می‌کردند و خانم‌ها حلیم می‌پختند. مزه آن حلیم‌ها هنوز زیر زبان ماست.

تصاویر کمی از قلعه خیابان قدیم در حافظه کودکی «یحیی تاجیک» باقی مانده است، اما خاطرات زیادی را از زبان پدرش شنیده است. او از سیستم ارباب رعیتی قدیم می‌گوید که در این محدوده هم حکم‌فرما بوده: پیش از انقلاب اینجا اربابی زندگی می‌کرده به نام مؤمنی. پدران ما رعیت‌های همین ارباب بودند. او برای نگهداری گوسفندهایش به اصطلاح چند (گله دون) داشته که همه در همین محدوده بودند و حالا خراب شده‌اند. از دیگر چیز‌هایی که به نام این ارباب بوده چاه‌های این محدوده بوده که مردم از آن آب می‌کشیدند. یکی از این چاه‌ها چاه معروف مؤمنی بوده در حر٦٦.

اولین‌بار شخصی به نام «علی خیابانی» برق را به قلعه خابان آورد یک موتور  می‌آورد که می‌توانست صد تا دویست تا لامپ صد وات در خانه‌ها را روشن کند

 

شیر‌های فشاری به جای چاه‌های قدیمی

بعد از مدتی که شیر‌های به‌اصطلاح فشاری در این محدوده نصب می‌شوند این چاه‌ها هم کم کم از بین می‌روند. آن‌زمان که جمعیت قلعه ساختمان این‌قدر متراکم نبوده، اینجا در واقع زمین وسیعی بوده که خانه‌ها با فاصله از هم ساخته می‌شدند و در هر محدوده شیر‌های فشاری نصب شده که مردم بتوانند از آب لوله‌کشی استفاده کنند. آمدن برق به این محدوده هم داستان خودش را داشته که «نظری» آن را تعریف می‌کند: اولین‌بار شخصی به نام «علی خیابانی» برق را به اینجا آورد. یک موتور به اینجا می‌آورد که می‌توانست صد تا دویست تا لامپ صد وات در خانه‌ها را روشن کند. بعد‌ها خیلی از ستون‌های برق چوبی در خیابان‌ها را هم او نصب کرد که هنوز هم تعدادی از آن‌ها باقی‌مانده است.
 

گله و شکایت‌ها

پیرمرد‌های قدیمی شهرک شهید رجایی با شور و اشتیاق از خاطرات و حکایت‌های قدیمی این محدوده می‌گویند. پیداست که حالا همین خاطرات مشترک جمعی آن‌ها را به یکدیگر وصل و پیوندی محکم بین آن‌ها برقرار کرده است. آن‌ها از قدمت این محدوده می‌گویند و مردمی که تعصب خاصی به محله‌شان دارند، اما با تمام این‌ها بی‌توجهی به این نقطه از شهر هم آن‌ها را اذیت می‌کند و گله و شکایت‌های زیادی از بی‌توجهی مسئولان به شهرک شهید رجایی و باهنر می‌کنند.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44